امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 12 سال و 11 روز سن داره

*

اولین غذای پسری

سه روزی میشه که برا زندگی زیر نظر دکی غذا شروع کردم.پسرم چه استقبالی از غذا میکنه تا قاشق رو میبرم نزدیک حول میکنه کله خوشگلش رو میاره سمت قاشق.با اون دهن خوشگلش خیلی خوشگل با ملچ ملچ میخوره.قاشق اول و دوم رو قیافش رو یجوری میکنه فک میکنه بد مزه است.بعد که میفهمه خوشمزه است شروع میکنه به حمله کرن با سر سمت غذا.قربونت برم الهی همه کس مامان. اولین غذا ها رو هم فرنی، حریره بادم، و شیر برنج هستش تا یک هفته،هفته بعدش رو همه این ها + سوپ میشه
19 مهر 1391

سرماخوردگی زندگی

تازگی ها زندگی مامان سرما خورده خیلی اذیت شد.  پاش هم به پوشک حساسیت داده،وای مامانی بمیرم برات،مماغ رندگی میگیره اذیتش میکنه،بردمش دکتر زندگی رو وای چشمتون روز بد نبینه تو اتاق انتظار تا تونست داد و بیداد کرد و ناراحتی درآورد به محض اینکه وارد اتاق دکتر شدیم شروع کرد به دکتر خندیدن دکتر هم خیلی ذوق پسرم کرد.ای جوجویه مامان که هر کاری دلت بخواد میکنی حالا هم که دکی قطره براش نوشته با یه داد و بیدادی قطره براش میریزم.اصلا دوست نداره و نمیذاره ولی شربت رو میخوره تا شیشه شربت رو میبینه دست و پا براش میزنه که بهش یدم و تا قطره رو میبینه شروع میکنه کلش رو این ور و اونور بردن. ...
19 مهر 1391

سویشرت امیری

طرف ما هوا سرد شده البته برا بزرگتر ها قابل تحمل هستش.ولی برا نی نی ها سرد حساب میشه برا همین بابایی برا پسمری یه سویشرت خوشگل گرفت که تا حالا خیلی ها مشتریشن.  اینم یه ژست قشنگ پسمری ...
19 مهر 1391

امیر و عمو مهران جون

چند روز پیش رفته بودیم خونه بابابزرگی،عمو جونی هم بود.از اون جایی که پسمری شیطونه عموش از خودش شیطون تره،یه دفعه دیدیم امیر رو داخل سبد مسافرتی گذاشته و داره میاره امیر هم از خدا خواسته هی ذوق میکرد.بچم تا صدای خنوه ما شنید با تعجب به همه نگاه میکرد. یه سری  دیگه دیدم امیر داخله کوله پشتی گذاشته ،یه سری هم کروات انداخته بود برا پسرم،وای که چقد اون شب خندیدیم،برا پسمری هم اسفند دود کردیم .         ...
19 مهر 1391

امیر و روروئک

یه 10 روزی میشه که برا پسمری رورئک خریدیم،اولش بلد نبود پسمری،ولی بعد یاد گرفت حلا میره عقب و جلو ولی با هدف نمتونه بره پاهای کوچولوش رو که نکون میده به هر جهتی حرکت میکنه .پسمری خیلی ذوق میکنه. صدا میکنه و راه میره.مامان قربون پاهات بره. این اولین عکسش داخل روروئک هستش تازه از خواب بیدار شده.خواب آلو هستش.فدای چشمات   ...
19 مهر 1391

شیرین کاری ها

یه سری پسمری با دادا محمد میخواست صحبت بکنه پسمری هر چی حرف میزد محمد هیچی نمیگفت دیگه لحضات آخر زد به داد دید بازم جوابی نیومد گوش دادا رو گرفت و کشید.ولی محمد بس که صبوره هیچی نگفت،اون روز هم محمد دل درد داشت خیلی بی حال بود. یه روز دیگه با هم داشتیم میومدیم با ماشین من و عمه جون کنار هم نشسته بودیم پسر گله هی میخواست دست داداشش رو بگیره ما هم هی میترسیدیم چنک بزنه هی دستش رو رد میکردیم جیگرم با یه دست دست ما رو میگرفت با دست دیگه دست محمد رو میگرفت آخرش هم گرفت ما ترسمون الکی بود هیچ کاریش نکرد.آخه پسمره من خیلی ماهه و مهریون.فدا فدا مامانی . ...
19 مهر 1391

امیر و داداش جدید

سلام به دوستان گلم این چند روز سر من پسمری شلوغ بود آخه پسمری گله داداش دار شد.پسر عمو کوچولوش 15 روز پیش بدنیا اومد.وای که چقد پسرمون نازه ولی خیلی لاغره،کوچولو هستش،پسمری گله خیلی داداشیش رو دوست داره،یه شب که خونشون بودیم بغل عمو جونی بودش دادا هم خواب بود ولی پسمری هی صداش میزد،می خواست باهاش حرف بزنه ولی دادا خواب بود.قربونش برم انقد بلند بلند هی میگفت هو هو  م  وازاین جور صدا ها   دادا با باباش عکس گرفته یه جند روز پیش پسمری رو با دادا یه جا دراز کردیم تا عکس یبگیریم،پسمری طلا از فرصت استفاده کرد و برگشت تا دلش میخواست داداش رو زبون زد.ای پسر شیطون همه وایساده بودن بهت میخدیدن.  قربونت برم ر...
19 مهر 1391

میلاد مبارک

میلاد على بن موسى الرضا، مأواى دل‏شکستگان و تکیه‏گاه درماندگان، بر دلدادگان بارگاه و حریمش مبارک باد!                      ذیقعــده شد و بهار ایـــران آمد                                         در مشهد و قم دو گنج پنهان آمد            در روز یكم كریمه آل رسول    &nb...
7 مهر 1391

توپ کادویی

دیروز زن عمو جونی برا پسمری یه توپ گرفته بود.پسمری تا توپ رو  باد کردیم انقد ذوق کرد براش(فدای ذوق کردنت مادری)تا موقعی بخوابه باهاش بازی کرد. دست زن عمویی درد نکنه     ...
5 مهر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به * می باشد